درس دوم
توحيد فطري
فطرت در لغت به معناي سرشت يا طبيعت و در اصطلاح به معناي غريزه معنوي هر انسان مي باشد، انسان داراي دو نوع غريزه است:
1 ـ غرايز مادي که براي تامين احتياجات مادي در درون انسان نهفته است مانند حب ذات، تشنگي، گرسنگي، ترس، اميد و ...
2 ـ غرايز معنوي مانند کمال طلبي، نوع دوستي، ايثار و از خود گذشتگي، احسان و شفقت، و بالاخره وجدان اخلاقي، که اين غرايز در وجود انسان براي عبور از مرز حيوانيت و رسيدن به کمال واقعي نهاده شده است.
فطرت يا غريزه معنوي
غريزه معنوي يا فطرت يعني آنچه انسان را از خود مي يابد و نياز به فراگيري در مورد آن ندارد.
نفطرت يکي از منابع الهام بخش معرفت و شناخت است، گاهي از اين منبع شناخت به قلب نيز تعبير مي شود و با عقل که مرکز تفکر و ادراکات نظري است تفاوت روشني دارد و همه اينها شاخه هاي يکي درخت و ثمره هاي شجره مبارکه روح انسان هستند.
اين فطرت معنوي در وجود هر انساني هست فقط گاهي حجابهاي ظلماني مانع بروز آن مي شود و بعثت انبياء و آمدن امامان معصوم براي رفع اين حجابها و رشد اين فطرت الهي بوده است و گرنه هر انساني با فطرت پاک توحيدي به دنيا مي آيد. فاقم وجهک للدين حنيفا فطره الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلک الدين القيم و لکن اکثر الناس لا يعلمون 1 ملتزم و پذيرا باش دين حقي که خداوند آفرينش انسانها را بر اساس آن قرار داده است که هيچ تبديل و دگرگوني در آفرينش خداوند نيست اين است دين و آيين محکم ولي اکثر مردم نمي دانند.
فطرت در روايات
قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: کل مولود يولد علي الفطره حتي يکون ابواه يهود انه او ينصر انه 2 رسول خا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود هر نوزادي بر فطرت (توحيد و اسلام) متولد مي شود و اين فطرت همچنان هست تا پدر و مادر او را به آيين يهود يا نصرانيت بار آورند.
عن زراره قال سالت ابا عبداْ عليه السلام عن قول الله عزوجل فطره الله التي فطر الناس عليها قال: فطرهم جميعا علي التوحيد.3 زراره مي گويد از امام صادق عليه السلام از تفسير قول خداي عزوجل (فطره الله...) پرسيدم، حضرت فرمودند: خداوند همه را بر فطرت خداشناسي آفريد.
از امام صادق عليه السلام سوال شد مقصود از فطرت در آيه مذکور چيست؟ حضرت فرمودند: مقصود اسلام است که وقتي خداوند پيمان بر توحيد و شناسايي خود را از بشر گرفت نياز به دين را هم در وجودشان قرار داد.4
عن علي بن موسي الرضا صوالت الله عليه عن ابيه عن جده محمد بن علي بن الحسين عليهم السلام في قوله: فطره الله التي فطر الناس عليها قال هو لا اله الا الله محمد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم علي امير المومنين عليه السلام الي هينا التوحيد.5 امام رضا عليه السلام از پدرشان و ايشان از جدشان امام باقر عليه السلام نقل کرده که فرموده مقصود از (فطره الله ...) لا اله الا الله محمد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم علي امير المومنين عليه السلام است. يعني اعتقاد کامل به توحيد، باورمندي به پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و امامت و ولايت علي عليه السلام را در بر دارد.
ابو بصير از امام باقر عليه السلام نقل کرده که فرمودند منظور از آيه فاقم وجهک للدين حنيفا ولايت است. 6
در نتيجه مي بينيم هر انساني در وجود خود احساس نياز به آفريدگار مي کند و اين حالتي است که خداوند در سرشت و فطرت انسانها قرار داده است اين مساله اي است که حتي دانشمندان غير مسلمان هم به آن اعتراف کرده اند که به نمونه هايي از آن اشاره مي کنيم.
فطرت مذهبي در کلمات دانشمندان
يک عقيده و مذهب بدون استثنا در همه وجود دارد... من آنرا احساس مذهبي آفرينش نام مي گذارم... در اين مذهب انسان کوچک بودن آرزوها و هدفهاي بشري، عظمت و جلالي که در ماوراي اين امور و پديده ها نهفته است حس مي کند. (انيشتين)7
دل دلايلي دارد که عقل را به آن دسترسي نيست. (پاسکال)8 من به خوبي مي پذيرم که سرچشمه زندگي مذهبي دل است... (ويليام جيمز)9
اسلاف ما از آن موقع به درگاه خداوند سر فرود آورده بودند که حتي براي خدا نام هم نتوانسته بودند بگذارند. (ماکس مولر10)
حقيقتا چنين به نظر مي رسد که احساس عرفاني جنبشي است که از اعماق فطرت ما سرچشمه گرفته است و يک غريزه اصلي است... انسان همچنانکه به آب و اکسيژن نيازمند است يه خدا نيز محتاج است. (الکسيس کارل)11 انسان درک مي کند که احتياج به آب و غذا دارد همچنين روح ما درک مي کند که احتياج فراواني به غذاي روح دارد، اين احساس عبارت است از ديني که اولين انسان به آن هدايت شد. دليل اين مطلب اينکه: اگر بچه اي را از وحشي ترين اقوام دنيا بگيريم و او را آزاد بگذاريم که هر گونه که مي خواهد زندگي کند و حتي هيچ ديني به او تلقين نکنيم وقتي بزرگ شد و کامل گشت مشاهده مي کنيم که دنبال گمشده اي مي گردد و دائما روي اصل غريزه و انديشه فطرتش به اين طرف و آن طرف مي زند تا در مغز خود چيزي تصور کند که ما آن را عقيده يا دين مي ناميم. (سقراط حکيم)
شورش عشق تو در هيچ سري نيست که نيست منظر روي تو زيب نظري نيست که نيست
نه همين از غم تو سينه ما صد چاک است داغ تو لاله صفت، بر جگري نيست که نيست
انقطاع و ظهور فطرت
از آيات و روايات بسيار روشن مي شود که هنگام اضطرار و انقطاع از ما سوي اللهف هر انساني به خداوند قادر متعال توجه پيدا مي کند و فطرتا خود را نيازمند به آن وجود بي نياز مي بيند و اگر در هر زمان اين حالت پيدا شود انسان مي يابد که بين او و معبودش فاصله نيست.12
امير المومنين عليه السلام در تفسير کلمه (الله) مي فرمايند: هو الذي يتاله اليه عند الحوائج و الشدائد کل مخلوق عند انقطاع الرجاء من جميع من هو دونه و تقطع الاسباب من کل من سواه. خدا کسي است که هر آفريده اي به هنگام نيازها و سختيها (وقتي اميدش از غير او قطع شد و از اسباب طبيعي مايوس شد) به او پناهننده مي شود.13
شخصي به امام صادق عليه السلام عرض کرد اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خدا را به من معرفي کن زيرا اهل مجادله با من سخن بسيار گفته اند و مرا سرگردان کرده اند. حضرت فرمودند: آيا تا کنون کشتي سوار شده اي؟ گفت آري، فرمود: برايت اتفاق افتاده که کشتي دچار سانحه شود و در آنجا نه کشتي ديگري و نه شناگري باشد که تو را نجات دهد؟ عرض کرد آري.
حضرت فرمود: آيا در آ« هنگام احساس نمودي که هم اکنون نيز قدرتي هست که مي تواند تو را از آن ورطه هولناک نجات دهد؟ گفت آري، فرمود: همان خاست که مي تواند تو را نجات دهد آنجا که نجات دهنده اي نيست و به فرياد رسد آنجا که فريادرسي نيست.14
خداوندي که بي قرن و عديل است وجود او نه محتاج دليل است
اگر افتي به دام ابتلائي به جز او از که مي جوئي رهايي
بنابراين فطرت خداشناسي از سرمايه هاي اصيل و اساسي وجود انسان است که آينه سان حقيقت را مي نمايد. ليکن، چه بسا تيره تبليغات، تلقينات، محيط فاسد و در يک کلمه: گناه، مانع حق نمائي فطرت مي گردد. گناه، اين آينه صافي را زنگاري و غبار اندود مي کند.
ثم کان عاقبه الذين اساوا السواي ان کذبوا بايات الله و کانوا بها يستهزون سر انجام کساني که بسيار گناه کردند اين شد که نشانه هاي خدا را تکذيب و مسخره کردند.15
تمرين
1 ـ فطرت در لغت و در اصطلاح چه معنايي دارد؟
2 ـ منظور از فطرت در آيه فطره الله التي فطر الناس عليها چيست؟
3 ـ سقراط درباره فطرت توحيدي چه مي گويد؟
4 ـ امام صادق عليه السلام در جواب مردي که گفت خدا را به من معرفي کن چه فرمودند؟
1 ـ سوره روم، آيه 30.
2 ـ بحار الانوار، جلد 3، صفحه 281.
3 ـ همان منبع، صفحه 278.
4 ـ همان منبع، صفحه 278.
5 ـ همان منبع، صفحه 277.
6 ـ همان منبع، صفحه 277.
7 ـ دنيايي که من مي بينم، صفحه 53.
8 ـ سير حکمت در اروپا، صفحه 14.
9 ـ همان منبع، صفحه 321.
10 ـ مقدمه نيايش، صفحه 31.
11 ـ نيايش، صفحه 24 و 16.
12 ـ قرآن کريم، به ترتيب آيات 12، 11، 65، 33 و 32 از سوره هاي يونس، زمر، عنکبوت، روم و لقمان.
13 ـ ميزان الحکمه، واژه صانع.
14 ـ بحار الانوار، جلد 3، صفحه 41.
15 ـ سوره روم، آيه 10
:: موضوعات مرتبط:
عقاید ,
چهل درس عقاید ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1620
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0